شاه خوش شانس (1)
سپاه معاویه پیش دستی کرده و بر شریعه فرات مسلط شده بود و این در حالی بود که لشکر امیرالمؤمنین هنوز به صفین نرسیده بود.امام به معاویه فرمود: غذا و آب، قوُت هر جانداری است. عمرو عاص نیز به معاویه گفت: شریعه را باز بگذار که علی تشنه کام نخواهد ماند.معاویه اما می خواست سپاه […]
سپاه معاویه پیش دستی کرده و بر شریعه فرات مسلط شده بود و این در حالی بود که لشکر امیرالمؤمنین هنوز به صفین نرسیده بود.
امام به معاویه فرمود: غذا و آب، قوُت هر جانداری است. عمرو عاص نیز به معاویه گفت: شریعه را باز بگذار که علی تشنه کام نخواهد ماند.
معاویه اما می خواست سپاه علی را با تشنگی دادن پای میز مذاکره بنشاند.
امام که از نصیحت معاویه مایوس شد رو به سپاه خود کرد و فرمود: «قَد استَطعَموکم القتالَ فاَقرّوا علی مَذّله و تاخیر مَحّله اَو رَوّوا السُیوفَ مِن الدِّما تَروَوا مِن الماء…1 سپاه معاویه تنشان برای جنگ می خارد یا لبه های شمشیرتان را از رگ گردن اینها سیراب کنید تا خود سیراب شوید یا در کنار فرات با ذلت و نکبت از تشنگی بمیرید!» سپاه مولی علی بعد از این خطبه چون صاعقه ای بر شامیان فرود آمده شریعه را از لوث معاویه صفتان پاک کردند. معاویه و اصحابش بر سر می زدند که بی چاره شدیم… عمروعاص به معاویه گفت: باز هم اشتباه کردی! علی جوانمردی است که در جنگ معیار و ملاک دارد و اینگونه هم شد و امیرالمؤمنین دستور داد کسی مانع استفاده سپاهیان دشمن از آب نشود.
آیا این سیره و رفتار امیر المومنین با دشمنانش به شیعیانش هم رسیده است؟
بله… بعد از شهریور هزار و سیصدو بیست و اخراج رضا خان از کشور و آزادی نسبی که برقرار شده بود گاهی در گعده های روحانیّت رفتار و باورهای رضا خان مصدر مباحثه ای می شد؛ آیت الله العظمی آقا موسی شبیری زنجانی می فرماید: در گعده علمایی بحث در کفر و اسلام رضا خان بود؛ پدرم و امام خمینی شاه را مسلمان و برخی او را کافر می دانستند.. « در جلسه ای منزل حاج آقای والد( آیت الله سید احمد زنجانی) بحث در باره این بود که آیا رضا خان مسلمان است یا نه؟ آ شیخ نصر الله خلخالی می گفت رضا خان مسلمان نیست آقای خمینی و حاج آقای والد می گفتند نه؛ رضا خان مسلمان است. منتهی مثل دزد سر گردنه است که آدم می کشد و فسق و فجور می کند این جور نیست که خدا و پیغمبر را منکر باشد…»2 آیت الله زنجانی با اینکه اذعان دارد که امام خمینی در ولایتمداری و علاقه به اهل بیت نادره دوران بوده اما می گوید: امام در هیچ دوره ای رضاخان و پسرش را تکفیر ننمود .
بله برخی از روشنفکران را تکفیر نمود « در آن زمان که برخی روشنفکر نماها( در اوان انقلاب) قانون قصاص را غیر انسانی معرفی می کردند آقای خمینی خیلی ناراحت شد و سخنرانی کرد و گفت در تمام طول سلطنت رضاخان و محمد رضا یک همچو جسارتی به قرآن کریم نشد. آقای خمینی در هیچ یک از قضایای رضا خان و پسرش آنها را تکفیر نکرد ولی در باره برخی روشنفکر نماها تعبیر غیر مسلمان در کلمات آقای خمینی دیده می شد…»۳
امام خمینی چه در دوران عزلت و چه در جولان قدرت هرگز هیجانی نشد و رضا و محمد رضا شاه را تکفیر ننمود.
در کوران مبارزه سخت با شاه نیز شاگرد امام، شهید آیه الله بهشتی شنید مردم شعار می دهند «شاه زنا زاده است، خمینی آزاده است!» او با عصبانیت فرمود: «این شعار حرام است و از پلکان حرام نمی شود به بام سعادت حلال رسید؛ محمد رضا شاه فرزند مشروع رضا شاه است و رضا شاه زن قانونی و شرعی داشته است. ۴
این روش مصداق آیه شریفه است« لا یَجرمَنّکم شَنَانُ قومٍ علی الا تَعدِلوا اِعدِلوا هوَ اقربُ للتقوی»۵ مبادا دشمنی شما با گروهی شما را از عدالت و تقوای الهی باز دارد.
چه خوشوقت است کسی که دشمنش انصاف را رعایت کند. آری امام خمینی می تواند به شاهان پهلوی بگوید در حالی که به خونم تشنه بودید هرگز به شما خلافی را نسبت ندادم:
من چنان مَردَم که بر خونیِّ خویش / نوش لطف من نشد در قهر نیش.
آیا شما در میان دشمنان خمینی و انقلابش چنین جوانمرد با انصافی سراغ دارید؟
…ادامه دارد. ان شاءالله
۱. نهج البلاغه خطبه ۵۱
۲ و۳. جرعه ای از دریا. ج ۳ص۶۶۴
۴. خبرگزاری عصر ایران.۲۸ مهر ۱۳۸۹
۵.مائده / ۸
نظرات