- سه شنبه 9 آبان 1402 - 09:55
- کد خبر : 3855
- مشاهده : 44 بازدید
- خبر 2

اشاره: بی تردید انسانهای شریف در همهی اقوام و ادیان فراوانند و شاید منظور این آیه از قرآن که میفرماید: “و نرید علی الذین استضعفوا فی الارض…” ناظر به همین انسانهایی است که به دلیل شرافتشان، مورد ظلم و ستم قرار گرفتهاند! به همین دلیل، ماموریت منجی آخرالزمان نجات همه مظلومان، اعم از مسلمان و […]
اشاره:
بی تردید انسانهای شریف در همهی اقوام و ادیان فراوانند و شاید منظور این آیه از قرآن که میفرماید: “و نرید علی الذین استضعفوا فی الارض…” ناظر به همین انسانهایی است که به دلیل شرافتشان، مورد ظلم و ستم قرار گرفتهاند!
به همین دلیل، ماموریت منجی آخرالزمان نجات همه مظلومان، اعم از مسلمان و غیر مسلمان است!
بنابراین در میان قوم یهود، انسانهای شایسته و صالح وجود دارد و نباید عملکرد دولت جعلی اسرائیل را به تمامیت یهودیان نسبت داد، لذا سعی شده در این یادداشت، به جای واژهی یهود، از واژهی صهیونیست استفاده شود تا حرمت صالحین یهود رعایت گردد!

قصهی تاسیس دولتی به نام اسرائیل در سرزمین فلسطین، قصهای عجیب و پر از راز و شگفتی است که نمونه اش را در تاریخ شاید نتوان یافت!
دولتی که علیالظاهر در 14 مِی سال 1948 میلادی، اعلام موجودیت نمود و در همین روز هم توسط سازمان ملل به رسمیت شمرده شد!
یعنی ظرف چند ساعت!
اما تاریخ نشان میدهد، مقدمهی تشکیل این دولت سالها پیش از آن شروع شده بود!
حال پرسش این است:
از چه زمانی و توسط چه کسانی و چرا ایدهی تشکیل این دولتِ پر از نکبت شکل گرفت؟
اسناد موجود، حاکی از آن است که در سال 1914، یعنی 3 سال قبل از جنگ اول جهانی، یکی از اعضای صهیونیست کابینهی انگلیس، به نام هربرت ساموئل طرح تشکیل خانهی ملی یهودیان را در سرزمین فلسطین ارائه داد.
پس از سه سال کشمکش، میان صهیونیستهای کابینهی انگلیس و سایر اعضای کابینه، بالاخره در سال1917 و در خلال جنگ جهانی اول، اعلامیهای توسط آرتور جیمز بالفور، وزیر امور خارجه انگلیس، خطاب به لرد روتشیلد، یکی از رهبران جامعهی صهیونیست بریتانیا صادر شد که در آن بیانیه موافقت انگلیس با تشکیل خانهی ملی یهودیان در خاک فلسطین اعلام گردید!
اعلامیه؛ به گونهای تنظیم شده بود که علیالظاهر نامی از تشکیل یک دولت صهیونیستی برده نشده بود و متاسفانه نه دولت عثمانی که در آن زمان بر فلسطین حکومت میکرد و نه دُوَل اسلامی متوجه خباثت انگلیسیها نشدند!
زمانی همه متوجه مفهوم خانهی ملی یهودیان شدند که این دولت جعلی، ظرف 6 ساعت یا کمتر، هم اعلام موجودیت نمود و هم در سازمان ملل متحد، رسمیت جهانی خود را به دست آورد! یعنی در سال 1948 میلادی! یعنی 31 سال پس از بیانیهی بالفور!
آنچه گفته شد، برشی کوتاه از اسناد تاریخی درباره چگونگی تاسیس دولت اشغالگر صهیونیست است که نشان میدهد چه کسانی در چه زمانی آغازگر این فتنه آخرالزمانی بوده اند!
اما در خصوص چرایی تشکیل جامعه ای از شهروندان یهود مسلکِ اروپایی، در سرزمین فلسطین، نظریههای متفاوتی طرح شده است که بررسی این نظریهها میتواند فلسفه و اهداف آشکار و پنهان تشکیل این دولتِ کودک کش را به ما نشان دهد!
از کودک کشی سخن به میان آمد؛ یکی از داستانهای کودک کشی که بسیار مشهور و معروف است، مربوط به تولد حضرت موسی علیه السلام است که فرعون دست به این جنایت نابخشودنی زد و صدها کودک را کشت تا از ظهور حضرت موسی علیه السلام جلوگیری نماید!
شاید همین جنایت باعث شده است تا امثال نتانیاهو کودک کشی را قبیح و غیر انسانی نشمارند و به خود اجازه دهند، ظرف دو هفته، دو هزار کودک را به خاک خون بکشانند تا به زعم خود موجودی به نام مقاومت را خفه کنند!
شاید هم میخواهند انتقام کودکان خود را که در زمان فرعون از دست دادهاند، بگیرند؛ آن هم از فلسطینیهای بیگناه و مظلوم!
به هر حال جهانیان باید بفهمند که جنایت، جنایت است، چه آنرا هیتلر انجام دهد چه داعش و چه صهیونیستها!
حال به چرایی تشکیل این دولت میپردازیم:
نظریه ای میگوید:
-داستان هلوکاست و سوزاندن یهودیانِ آلمان در کورههای آدم سوزی توسط هیتلر!!! علت اصلی تشکیل این دولت بوده است!
نظریهی دیگری، میگوید:
– یهودیان معتقدند که در آخر الزمان باید در نزدیکی کوهی به نام صهیون، که محل ظهور منجی آخر زمان است؛ حضور داشته باشند تا در رکاب او قیام جهانی را آغاز کنند!
یک نظریه هم میگوید:
– غربیها بالاخص انگلیس، از اتحاد و انسجام دول اسلامی ترس و وحشت داشتند، زیرا تنها تمدن در رویارویی با خود را، تمدنِ اسلامی میدانستند! بنابراین با تاسیس دولت صهیونیست، خواستند تا غدهی سرطانی تفرقه را در میان ملل اسلامی بکارند!
اما نظریهی قابل تامل دیگری میگوید:
– خیانت پیشگیِ تاریخیِ صهیونیستها، علت اصلی این اقدام دول غربی بوده است!
خیانتی که از عصر حضرت مسیح علیه السلام آغاز شد و تا جنگ جهانی اول ادامه یافت!
نظریهی اول و دوم به راحتی قابل رد هستند، زیرا بیانیهی بالفور مبنی بر تشکیل خانه ملی یهودیان در خاک فلسطین، 24 سال قبل از جنگ جهانی دوم یعنی سالها قبل از قصهی هلوکاست، صادر شد!
پس قصهی هولوکاست نمیتواند دلیلی برای تشکیل دولت صهیونیست باشد! همچنین سکولار بودن قانون اساسی رژیم، نشان میدهد که اساسا جنبش صهیونیست، جنبشی غیر مذهبی است و همچنین ماهیت گروههای اولیهای که به فلسطین مهاجرت کردند، نشان میدهد موضوع اعتقادات آخرالزمانی بودن مهاجرت، بیپایه و بیاساس است!
اگر چه، هر دو نظریه توانسته است در فریب بخشی از افکار عمومی جهانیان توجیه کننده باشد!
اما نظریهی سوم و چهارم که اختصارا، آنها را نظریه ترس و نفرت مینامیم و هرگز از سوی دول غربی تایید نشده اند، میتوانند دلایلی منطقی برای این نقشهی شوم و منحوس باشند!
در ادامه این یاداشت، ضمن ارایه دلایل مثبته، نشان خواهیم داد که چرا جنبش صهیونیست را یک غدهی سرطانی می نامیم و چرا خواستند تا این غده را از خاک اروپا ریشه کن کنند و چرا امروز با این شدت برای بقاء آن، تلاش می کنند؟
و العاقبه للمتقین
قدرت اله متین
نظرات